لحظهها را در سکوت لبهایت میشمرم و زندگیام را در برق نگاهت میسازم تو را در باغی پر از اطلسیهای روشن و پر از مریمهای سپید مینشانم و برایت شعر باران را میخوانم... .
لحظهها را در سکوت لبهایت میشمرم
و زندگیام را در برق نگاهت میسازم
تو را در باغی پر از اطلسیهای روشن
و پر از مریمهای سپید مینشانم
و برایت شعر باران را میخوانم... .