Wednesday, March 11, 2009



لحظه‌ها را در سکوت لبهایت می‌‌شمرم

و زندگی‌‌ام را در برق نگاهت می‌‌سازم

تو را در باغی پر از اطلسی‌های روشن

و پر از مریم‌های سپید می‌‌نشانم

و برایت شعر باران را می‌‌خوانم... .