
صدایت آرام بود
نمیدانم میان کدامین تلاطم اسیر گشتم
فکر میکنی زمان عاشقی فرا رسیده باشد؟
خش خش برگها لالائی رفتنت شد
سکوت را در کدامین پستو پنهان کردی؟
نمیدانم میان کدامین تلاطم اسیر گشتم
فکر میکنی زمان عاشقی فرا رسیده باشد؟
خش خش برگها لالائی رفتنت شد
سکوت را در کدامین پستو پنهان کردی؟
من از هجوم آرام صدایت به ارتفاع پست نیستیهای مرداد
هجرت کردم
به خزان طراوت مطلق
به خزان طراوت مطلق
!ببین برای عاشقانههای دوباره چه زود پیر گشتم
...