Saturday, April 17, 2010




بی تو خاکسترم
بی تو ای دوست
بی تو تنها و خاموش
مهری افسرده را بسترم
بی تو در آسمان اخترانند
دیدگان شررخیز دیوان
بی تو
نیلوفران آذرانند
بی تو خاکسترم
بی تو ای دوست
بی تو این چشمه سار شب آرام
چشم گریزنده ی آهوانست
بی تو این دشت سرشار
دوزخ جاودانست
بی تو مهتاب تنهای دشتم
بی تو خورشید سرد غروبم
بی تو نام و بی سرگذشتم
بی تو خاکسترم
بی تو ای
دوست
بی تو این خانه تاریک و تنهاست
بی تو ای دوست
خفته بر لب سخنهاست
بی تو خاکسترم
بی تو
ای دوست
...