Thursday, March 12, 2009



تو به من می‌‌خندیدی و نمی دانستی

من به چه دلهره از باغچه ی همسایه سیب را دزدیدم


باغبان از پی‌ من تند دوید

سیب را دست تو دید

غضب آلود به من کرد نگاه

سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک


و تو رفتی و هنوز

سال‌ها هست که در گوش من آرام آرام

خش خش پای تو تکرار کنان

میدهد آزارم..



و من اندیشه کنان

غرق این پندارم

که چرا خانه ی کوچک ما سیب نداشت..


Photo Credit: Siyrvan
www.IranProud.com